کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حمید رضا برقعی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن     قالب شعر : غزل    

نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی            به دنیا می‌دهد بی‌تابیِ گهـواره پیغـامی
غـریبیِ پـدر
را می‌زدی فـریاد با گریه            گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی


گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی‌بینم            سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی            چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری            چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی
تو را از واهمه در قامت عباس می‌بیند            اگر تیر یل افکن کرده پیشت عرض اندامی
الا یا قوم ان لم ترحـمونی فارحمو هذا            برید این جمله را ناگاه تیرِ نابه‌هنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمی‌داشت            به سوی خیمه‌ها گامی به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف
از خاک ها گهواره می‌سازد            ندارد دفنت ای شش‌ماهه غیر از بوسه احکامی
کنار گاهواره مادر چشم‌انتظاری هست            برایش می‌برد با دست خون‌آلوده پیغامی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تیر سه شعبه تغییر داده شد

تو را از واهمه در قامت عباس می‌بیند            اگر تیر سه‌شعبه کرده پیشت عرض اندامی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است

برایت با غلاف از خاک ها گهواره می‌سازد            ندارد دفنت ای شش‌ماهه غیر از بوسه احکامی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه            چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد خراشادی زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

بس‌که آقـازاده با احساس دعوت می‌کند            کودک نـوزاد ما هم عـزم هیـأت می‌کند

هرچه حاجت داری، اول از علی اصغر بخواه            دست‌های کـوچک او استـجـابت می‌کند


(شیرمردی) ارث زهرا و علی باشد که شیر            پیش طفل شیرخوار حسّ حقارت می‌کند

آمـده ثـابت کـنـد ایـن قـوم از نـام عـلـی            توی هر سنی که باشد باز وحشت می‌کند

او مکلف نیست اما بس‌که دنبال خداست            در میان اشک خود غسل شهادت می‌کند

اینکه او بعد از علی اکبر به میدان آمده            حـرمت سن بـرادر را رعـایت می‌کـنـد

او پیمبر نیست نه! اما به خونِ پاک خود            امـتـی را از سـیـاهی‌ها هـدایت می‌کـنـد

روز محشر شک ندارم من، که آنجا هرکسی            گریه کرده بر علی‌اصغر، شفاعت می‌کند

روی دستـان امـامش شد فـدای راه دیـن            با تلـظی کـردنش تجـدیـد بیـعـت می‌کند

بشکند دستی که عصر واقعه در کـربلا            از میان خیمه یک گهواره غارت می‌کند

: امتیاز

ترسیم حالات حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ایـنـقـدر وقـت ظـهـر نـرو زیر آفـتـاب            با طفل خویش حرف بزن بس بکن رباب

دق می‌کنی سکـوت نکن از عـلی بگو            از غنچه‌ای که گل نشده زود شد گلاب


شیرخواره‌ای که طول طریق حسین را            در عرض چند ثانیه طی کرد با شتاب

ایـنـقـدر تـا رقـیـه می‌آیـد به هـم نـریـز            اینقدر پیش عمّه خودت را نزن به خواب

ایـنـقـدر در خـیـال عـلی را بـغـل نکـن            معـلـوم می‌شـود به مُـچ تـو رَدِ طـنـاب

دق می‌کـنی بـگـو وسط ظـهـر حـرمله            زیـر گـلـوی طـفـل مرا کـرد انـتـخـاب

یک مشکِ آب بُرد عـمو را ولی دریغ            از من گرفت طـفـل مرا چند قطره آب

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد.

شش ماهه‌ای که طول طریق حسین را            در عرض چند ثانیه طی کرد با شتاب

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

برخـیـز عروس فـاطـمه و زودتر برو            در سایه‌سار نیـزۀ طفـلت علی الحساب

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : غزل

ای از تلظّی‌های تو در چشم من دریا خجل            مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل

در خون، خدا را دیده‌ای جان دادی و خندیده‌ای            تا دامن محشر بود از گریه‌ات بابا خجل


از حنجر خشکیده‌ات خون خورده تیر حرمله            پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل

در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت            هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل

خشکیده‌لب بُردم تو را لب‌تشنه آوردم تو را            هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل

از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز            از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل

دعویِّ دین و کشتن شیرخواره آن هم تشنه‌لب            اینجا مسلمان می‌شود از گبر و از ترسا خجل

با این عذار لاله‌گون، با این جمال غرقه خون            جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل

ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده!            پیش گل لبخند تو، از باغبان، گل‌ها خجل

باب‌النّجات عالمی، خون خدا را همدمی            شرمنده عالم از تو شد، میثم نشد تنها خجل

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه تغییر داده شد. موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

در خون، خدا را دیده‌ای جان دادی و خندیده‌ای            تا دامن محشر بود از خنده‌ات بابا خجل

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

دعویِّ دین و کشتن شش‌ماهه آن هم تشنه‌لب            اینجا مسلمان می‌شود از گبر و از ترسا خجل

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن علیخانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

وقتی که تیر، قدرت خود از کمان گرفت            وقـتی گـلـوی نـازک او را نـشان گرفت

وقتی که قطره قطرۀ خون از گلو چکـید            وقـتی‌که خـون ریـخـته را آسـمان گرفت


دنـیـا جـلـوی چـشـم ربـابـش سـیـاه شـد!            رنگ بهـار زنـدگی‌اش را خـزان گرفت

نزدیک بود خـاک جهان زیر و رو شود            انگار قطره قطرۀ خون هاش جان گرفت

در گیر و دار جنگ خدا لحظه‌ای گریست            وقتی حـسین نوگـل خود در میان گرفت

دیگر بس است روضه اصغـر تمام کن!            از سوز روضه‌ات دل صاحب زمان گرفت

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علی حیاتبخش نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

یا رب این غنچۀ خوشبو که سپردی به منش            وای اگـر خـار بـروید به کـنار چـمـنش

طفلم امروز زبانش به سخن وا شده است            مثل هر کودک دیگر، آب، بابا، سخنش


اکبرم رفت و سپس اشک به چشمم خشکید            ای خـدا اشـک بـده تا بـچـکـانـم دهـنش

وسـط دشـت چـرا آمــده‌ای مـاهــیـگـیـر            مـاهی سـرخ مرا لرزه نشاندی به تـنش

تیـر تو پیکـر عباس به آن روز انداخت            ایـنـکـه انـدازۀ تـیـر اسـت تـمـام بـدنـش

پیر شد کودک شش ماهه‌ام از درد عطش            هـمـه دیـدنـد که قـنـداقـۀ او شـد کـفـنـش

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

وسـط دشـت چـرا آمــده‌ای مـاهــیـگـیـر            مـاهی سـرخ مرا لرزه نشانی به تـنش

 

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : قصیده

کیست این طفل؟ که پیر بشرش باید گفت            پسر و، بر همه هستی پـدرش باید گفت

شمسۀ شمس ولا، کـفـو شه کرب و بلا            اختری زاده که رشگ قمرش باید گفت


این پسر خون خدا و پسر خون خداست            که به تـعـبـیر حـسـین دگـرش باید گفت

این یـگـانـه دُر نـابـی‌ست خـدا مـی‌دانـد            که به هفتاد و دو دریا گهرش باید گفت

به نظر کوچک و در سیر بزرگان جهان            تا ابد رهـبـر صاحب نـظرش باید گفت

هر کجا کربـبلا یا شب عـاشورائی‌ست            بیـن عـشّـاق چـراغ سحـرش بـاید گفت

این همان طرفه نهال است ز گلزار حسین            که به سینای شهادت شجـرش باید گفت

این شهیدی است که بر خون امام شهدا            تا صف حشر، چو پیغامبرش باید گفت

طفـلِ شـیـر است ولی با پـسر شیر خدا            تا خـدا هـم‌قـدم و هـمـسـفـرش باید گفت

لـعـل تـسـبـیح به لبهای بهـم خـشـکـیـده            دُرّ تـوحـیـد به اشک بـصرش باید گفت

«از شرار عـطشش دود رسیده بفلک»            در دل شعله همان نخـل ترش باید گفت

بر سر دست پـدر چون عـلم نـصر خدا            رایت لشگـر فـتـح و ظـفـرش باید گفت

گرچه بعد از شهـدا جام شهـادت نوشید            از تـمـام شـهـدا پـیـشـتـرش بـایـد گـفـت

هم به هفتاد و دو رضوان گل آغشته بخون            هم به هفتاد و دو طوبی ثمرش باید گفت

اوست غوّاص و کف دست حسینش دریا            عـاشق صادق مـوج خـطرش باید گفت

قـبر او قـلب حسین است و خدا می‌داند            طایر قـدس به هر بام و درش باید گفت

گرچه از دوش پدر بال زد و رفت به عرش            باز هم طایـر بشـکـسته پـرش باید گفت

پیـش مـرگ ولـی دادگـرش باید خـواند            بـر سـر دسـت یـدالله پـسـرش باید گفت

تیر قاتل به گلو، اشک به رخ، خنده به لب            قـلـم مـعـجـزه نـقـش هـنـرش بـاید گفت

اوست مظـلـوم‌تـرین کـشـتۀ تـاریخ ولی            قـاضـی دادرس و دادگـرش بـایـد گـفت

شاهدم نکـتـۀ (کَیفَ یَتَـلظّی) عـطشاست            از تـمـام شـهـدا تـشـنه‌تـرش بـایـد گـفت

قبرش آغوش پدر، قـتـلگه‌ش دوش پدر            تا صف حـشـر انـیـس پـدرش باید گفت

اصغر است اینکه به اثبات شفاعت فردا            سَـنَـد مـسـتـنـد و مـعـتـبـرش بـاید گـفت

شعر میثم شرری بود که از دل برخاست            آتش سیـنـه و داغ جـگـرش بـایـد گـفت

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

این شهیدی است که بر خون امام شهدا            تا صف محـشر، پیـغـامـبرش باید گفت

بیت زیر به جهت حفظ بیشتر شدن اهل بیت تغییر داده شد

لانه‌اش قـلب حسین است و خدا می‌داند            طایر قـدس به هر بام و درش باید گفت

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : احمد علوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : قصیده

مـبهـوت این آئـیـنه‌انـد اخـتـر شـناسان            شمس الشموسی سیرتان، گوهرشناسان

پــروانـه‌هـای روزه‌دار و دائـم الـذکـر            یاهـو کـشان بی‌نـشان، حـیـدر شناسان


گـل پـونـه‌های دست بر پـهـلـو گرفـته            دریا دلان، شوریدگان، کـوثر شناسان

عارف‌ترین مردان حق از روز ایجاد            عـقبی شناسان و صف محشر شناسان

الـیـاس‌هـا و خـضرهـای جـادۀ عـشـق            مردان آب و خاک، بحـر و بر شناسان

حــتـی رســـولان اولـوالـعــزم الــهـی            ایـل و تـبـار پـاک پـیـغـمـبـر شنـاسان

توفـیـق می‌خـواهند از حـق تا بنـوشند            یک جرعه از جام علی اصغر شناسان

آشــفــتــۀ خــونـش تـمــام آسـمـان هـا            سـرگـشـتۀ کـویـش تـمـام سـرشـناسان

حـتی سـلیـمان در رکـابـش، در پی او            خیل نگـین بـازان و انگـشـتر شناسان

در پـیـشـگـاه او دو زانـو می‌نـشـیـنـند            جویـندگـان معـرفت، محـضر شناسان

از اهل دل عمری سراغـش را گرفتم            از محـضر لاهوتی « جعفر» شناسان

تقـلید از این آیت عـظمی ضروریست            دادند فتوی این چـنین، رهـبر شناسان

بر روی دستان پـدر گـرم خـطابه‌ست            ای واعـظان شهـر، ای منـبـر شناسان

از خستگی لب‌هـای اصغـر می‌نویسند            در این کـویـر داغ، شعـر تـر شناسان

آه ای رباب، آه ای رباب، ای همسر اشک            ای در دو عـالـم اسـوۀ مـادر شـناسان

خیس است از امّن یجیبت چشم صحرا            خشکیده دریا در غم مضطـر شناسان

در کـیـمیای عـشق تو درمـانده مانـدند            سیمین دلان و زرگران و زر شناسان

فطرس دخیلی سرخ بر گهواره‌اش بست            این است راه و رسم بال و پر شناسان

بی مشتری مانده‌ست بعد از کودک تو            بـازار اقــیـانـوس پـهـنــاور شـنـاسـان

خورشید تو هر روز سرگرم طلوع است            از مـشـرق رؤیـایـی خـاور شـنـاسـان

گـشـتـند و جز نام عـلـی نـامی ندیـدند            در پـهـنـۀ تــاریـخ نــام آور شـنـاسـان

حق علی‌ها غصب شد این را بپـرسید            از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان

فـرزند ابـراهـیم ما را تـشنـگی کـشت            ای وارثــان آب ای هــاجـر شـنـاسـان

الـهـام مـی‌گـیـرنـد از زخــم گـلـویـش            تحـریر زنها، قـاریان، حنجـر شناسان

بـا پـیـکـر اکـبـر کـنـار هـم کـشـیـدنـد            تـصـویـر او را لالۀ احـمـر شـنـاسـان

باید دم از او زد «من المهد الی اللحد«            این است فـیـض اول و آخـر شـناسان

باب الحـوائج تـر از او پـیـدا نـکـردند            در هر دو عـالم غـنچـۀ پرپـر شناسان

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا وفایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

این همه نیزه و شمشیر و سپر لازم نیست            موقع کـندن گل تـیر و تبـر لازم نیست

در جدالی که فقـط خـطبه قرائت می‌شد            طفل معصوم زدن را، به نظر لازم نیست


آب می‌دادی‌ام این طفل ز دنیا می‌رفت            قاتلش بود عطش، تیر دگر لازم نیست

نیت جـنـگ نـدارد، پـی آب آمـده اسـت            این همه لشکر و گردان و نفر لازم نیست

پسرم نـیـست اگـر زنـده بـیـایـد خـیـمـه            شوهرم بی‌کس و یار است پسر لازم نیست

دق نده حـرمـلـه، گـهـوارۀ او را نشکن            خون دل خورده‌ام و خون جگر لازم نیست

روضۀ مشک بخـوانم پـسرم می‌خـوابد            بین این همهـمه لالایی اگر لازم نیست

شیر دادنـد به اطـفـال، زنـان در بـازار            بعد از این شام که دیدیم، سحر لازم نیست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نیست اندازۀ سر نیـزه، سر اصغـر من            به روی دست ببر، نیزۀ سر لازم نیست

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : آرش براری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : چهارپاره

گاهی وقتا توی خواب آروم میشه            علی آروم شه رباب آروم میـشه
بـخـدا چـیـز زیـادی نـمـی‌خــواد            با یکی دو قطره آب آروم میـشه


ســایـه سـرش پــر مـلــک شــده            تـازه یـه ذرّه تـبـش خـنـک شـده
کـاش می‌شد فـقـط لبـاشو تر کنم            لـبش از عـطـش ترک ترک شده

مـادرش گـهـوارشـو تکـون میده            اما این گـریه مگـه امـون مـیـده؟
اگه می‌تونی یه کاری کن حسین            بچه‌م از تـشنگی داره جـون میده

به دلـم زدی چـه تـیـری حـرمـله            از خـدا می‌خـوام بـمیری حرمله
بـد جـوری دل مارو آتیـش زدی            الـهـی آتـیـش بـگـیــری حـرمـلـه

کاش که سهم گریه‌هات خنده نشه            کاش که هیچ بابایی شرمنده نشه
سر بچه‌م به یه مـو بـنـده حـسین            مراقب باش از تنـش کـنـده نـشه

بـا خــدا راز و نــیـازشـو بـبـیـن            دستای کوچـیک و نـازشو بـبـین
مــادرش بـبـیـنـدش دق مـی‌کـنـه            آخـه چـشـم نـیـمـه بـازشـو بـبـین

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بی‌هوا تیر عـدو بوسه به حلقومت زد            دست من هست اگر نه سر تو می‌افـتد

گردنت بـند به مـویی شـده بر دسـتـانم            بدنم بـی‌حـرکـت مـانـده و سـرگـردانـم


موجی از خـون گلویت به رخم پاشیده            اثـر شـدت ایـن تـیـر سـرت چـرخـیـده

چهره‌ات زود در این فاجعه تغییر نمود            شمر با خنده‌ای از حـرمله تقـدیر نمود

مانده‌ام تیـر چگـونه به گـلویت جـا شد            ناگهان پشت سرت مثل شکـافی وا شد

مادرت کاش سـر قـبـر تو زائـر نشود            کوچه کوچه به هوای تو مسافـر نشود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه تغییر داده شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

بی‌هوا تیر سه‌پر بوسه به حلقومت زد            دست من هست اگر نه سر تو می‌افـتد

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : مربع ترکیب

شـده آب آب حــرم بـی‌جــواب            کمی روی دستان مادر بخواب
ببین مادرت از خجالت شد آب            چه کردی تو با حال و روز رباب


لبانت تـرک خـورده شرمـنده‌ام
از این چـشم آزرده شـرمنـده‌ام

لـبت چـون دل مـادرت سوخته            از آن بیـشتر حنجـرت سوخـته
ز هُـرم عطش پیکـرت سوخته            گل اشک چـشـم تـرت سوخـته
تو با جان این خسته بازی مکن
تـلـظی مکـن دل نـوازی مکـن

عـلیِ مرا خـواهش شیر نیست            به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست
اگر چه گریزی ز تقدیر نیست            گـلـوی تو انـدازۀ تـیـر نـیـست
پدر را ز قول من ای جان بگو
بـپـوشـان سـپـیـدیِ زیـر گـلــو

بـرو مـرد مــادر خـدا یـاورت            الـهــی بــلایـی نـیــایـد ســرت
خراشی نگـیرد به بال و پـرت            بـرو بـعـد تو وای بـر مـادرت
تـو را می‌سـپارم به دست پـدر
تـویی هـسـتی من و هست پدر

بـبـیـن بـی‌قـرار تـوأم بـی‌قـرار            بـمـان تـا بـهـارم بـیـاید، بـهـار
نــدارد تـنـت طـاقـت کــارزار            گلوی تو را با سه شعبه چه کار
به زیر گلو مثل یک نیزه خورد
رد بـوسـه‌هـای مـرا تـیـر بـرد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جانِ هرکس دوست داری، جانِ من آرام‌تر            دست و پا را گم نکن، ناله مزن آرام‌تر

دست و پا کمتر بزن بیرون کشم این تیر را            می‌کُـشی آخـر مرا ای بت‌شکـن آرام‌تر


شیرخواره کودکم! آماده‌ای؟ وای از دلم            تیر را بیرون کـشیدم، خـسته تن آرام‌تر

گوش تا گوشت عجب ذبحی شده بی‌عیب و نقص            سر که آویزان شده گـلگـون بدن آرام‌تر

باز هم کُـشتی مـرا با گریه‌هایِ آخـرت            می‌زنم بوسه بر این غـنچه دهن آرام‌تر

مـادرت ای‌کاش از خـیـمه نیـاید دیـدنت            می‌برم دفنت کنم دور از دو زن آرام‌تر

مطمئنم سُمّ مرکب‌ها به تو خواهد رسید            می‌شوی مانـندِ من صـدپـاره تن آرام‌تر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه تغییر داده شد. موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع در قرن سیزدهم برای اولین بار و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

باز هم کُـشتی مـرا با خـنده‌هایِ آخـرت            می‌زنم بوسه بر این غـنچه دهن آرام‌تر

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

وسـط خـطـبۀ من بـود که پـیـش نـظـرم            تیری از چله رها، خورد به حلق پسرم

دست و پا می‌زد و من در عوضش جان دادم            گریه‌ها کرد به حال من و او چـشم ترم


سر او سمت هوا بود و سر من به زمین            آسمان گشت خراب از غم او روی سرم

خون او را به هوا ریختم و شخص خدا            تسلیت گفت از این داغ به سوز جگـرم

با غم اکبر من، اصغر من فـرق نداشت            هم اثر بر جگرم داشت غمش هم کمرم

دو قــدم رفـتـه‌ام و چـنـد قـدم بـرگشـتـم            من نـدارم بـخـدا پـای رسـیـدن به حـرم

مادرش منـتـظر اوست دم خـیمه هـنوز            خــبــر داغ عــلـی را نــتــوانــم بــبــرم

بر دلـم مـاند زبان باز کـنی، قـد بکـشی            حسرت‌اش مانـد برایم که بگـوئی پـدرم

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جان به پیکر داشت وقتی مشک‌ها جان داشتند            کاش می‌شد ابرها آن روز باران داشـتند

کاش می‌شد قطرۀ آبی به خیمه می‌رسید            آب‌ها هم کـاش که حُـرّ پـشـیمان داشتـند


آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه            آب ها از شـمر گـویا اذن مـیدان داشـتـند

کــودکـی آرام شـد بـا لای لای تــیــرهـا            بعد از آن گهواره‌ها خواب پریشان داشتند

سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد            مجـلس مـرثـیـه‌ای آیـات قـرآن داشـتـنـد

بـنـد قـلـب آسـمـانی‌ها به مـویی بـند بـود            بر نخ قـنداقه‌اش از بس که ایمان داشتند

چون خدای کعبه بود و لایق تسبـیح بود            آن که را زیر عبای عرش پنهان داشتند

هیچ داغی مثل داغ کودک شیرخواره نیست            اهل بیت از حرمله بغض دو چندان داشتند

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،

هیچ داغی مثل داغ کودک شش‌ماهه نیست            اهل بیت از حرمله بغض دو چندان داشتند

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نیزه‌ها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند            ماه‌های روی نیـزه چـشم گـریان داشـتند

ترسیم حالات حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر

شاعر : ابوالفضل عصمت نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

با روضه خطبه خواند به لحن محن رباب            زینب‌تـرین روایت یـک شـیـرزن رباب

رویـم نـدیــده روی سـپـیــدم نــمــوده‌ای            با توست روی فاطمه در این سخن رباب


یکـسـال گـرچه سوخـتـه‌ای زیـر آفـتـاب            در سـایه‌ات نشـسـته بهـشت عـدن رباب

با اینکه کربلا وطـنش شد پس از حسین            دیگـر نـمـانـد بعـد پـسـر در وطن رباب

در مجلسی که مرثیه خوانش رقیه است            زینب خطیب می‌شود و لطـمه‌زن رباب

در راه شـام خــیـره به گـهــوارۀ فــراق            گـاهی سـکـیـنه است ولی عـمـدتاً ربـاب

قــربــان ســـوز آذری روضــه‌هـای تـو            سولموش علیِّ اصغره لای لای دیَن رباب

بس کن عروس فاطمه از دست می‌روی            تازه عـروس را چه به لطمه زدن رباب

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بر نیزه رفته است ولی بی‌کفن که نیست            قـنداقـه شد به قـامت طفـلـت کـفن رباب

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

زندگی برگشته؛ با هوی مسیحایی که نیست            آب، آورد از فراتِ خشک، سقایی که نیست

چشم‌هایش گرم شد؛ گهواره می‌خواهد چه کار؟!            طفلکم خوابیده؛ روی دست بابایی که نیست


دوختم پیراهنِ یک‌سالگی را پیش پیش            دلخوشم امروز، با رویای فردایی که نیست

تا بغل وا می‌کنم؛ با شوق، سویم می‌دَود            ایستاده روی پای خویش، آن پایی که نیست

لای‌لایی؛ خنده؛ بابا گفتنش؛ یا گریه‌اش            گوش‌هایم پر شده با این صداهایی که نیست

باز هم باران گرفت و مشک‌هایم آب شد            از عطش می‌ترسم از روز مبادایی که نیست

اشک‌هایم رود‌ شد؛ تا که نمیرد ماهی‌ام            می‌رود این رود، در آغوشِ دریایی که نیست

هر شبم با فکر مادر بودنم سر می‌شود            خون شده چشمانم از کابوسِ رویایی که نیست

زندگی بعد از علی دیگر برایم مردگی‌ست            قبر این بی‌شیرخوار آنجاست، آنجایی که نیست

مرده‌ام در کربلا؛ در روز عاشورای سرخ            زنده‌ در دنیای رویاهام، دنیایی که نیست

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام و حضرت عباس علیه‌السلام

شاعر : محمدهاشم مصطفوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : ترجیع بند

مـا جـمـلـه هـوادار تـو هـسـتـیـم آقـا            عـمـری‌ست گـرفـتـار تو هـسـتیم آقا
کافی‌ست که لب تر بکنی، می‌میریم            مــا مــیــثـم تـمّــار تـو هــسـتـیـم آقـا


دَرهم بخـر، از خـوب و بد ما بگـذر            ای خـوب‌تـرین، یـار تو هـسـتـیم آقا
احسان بنـمـا و طلبت افـزون کن            بر مـا که بـدهـکـار تـو هـسـتـیـم آقا
ای شــاه مـران خـیـل غـلامـانـت را            مـا خـــادم دربـار تـو هـسـتـیــم آقــا
بگـذار که بر گِـرد شما خوش باشیم            تو بـاغ گـلـی، خـار تو هـسـتـیـم آقـا

بــگــذار کـه آرام بـگــیــرم امـشـب
بـگـذار که مـن لال بـمـیـرم امـشـب

 

گل گفتم و دل در اظطراب افتاد و            در سـیـنۀ شـعـرم الـتهـاب افتاد و
رنگ از رخ شعر من پرید از این حرف            در قـافـیـه‌هـایـم انـقـلاب افـتـاد و
ای وای خـدا خــیـر کـنـد امـشـب را            در خاطر من طفـل رباب افتاد و
ظـهـری که مـیان خـیـمه‌ها آب نبود            اصغر ز عطش به پیچ و تاب افتاد و
چـشـمان عـلـی به سـیـنـۀ مـادر بـود            مادر جگرش گشت کباب، افتاد و
از بس ز عطش به صورتش چنگ زده            مادر چه کند؟ فکر طناب افتاد و
چون حال و هوای حرم اینگونه بدید            سـقـای حـرم به فـکـر آب افتاد و

بــگــذار کـه آرام بـگــیــرم امـشـب
بـگـذار که مـن لال بـمـیـرم امـشـب

برخاست ز جا بسوی شط کرد شتاب            تـا قــطـرۀ آبــی بـرسـانـد بـه ربـاب
یک مشک ز آبِ نهر پر کرد ولی            این اول روضه بـود و آغـاز عـذاب
بگذار نگویم که چه آمد به سرش            بگذار نگویم که ز خون گشت خضاب
بگذار نگویم که سرش از چه شکست            یا از چه شد اهل خیمه‌ها خانه خراب
بــگــذار کـه آرام بـگــیــرم امـشـب

بـگـذار که مـن لال بـمـیـرم امـشـب

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

پیمبر می‌زند رخسارش اما نه پیمبر نیست            پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست

رسید و خاتمیت را نمی‌دانم چه باید گفت            که گفته بعد پیغمبر پیمبرهای دیگر نیست؟!


زمین می‌لرزد از نوع قدم‌هایش نمی‌دانم            چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست؟!

زبان مانده است از گفتن قلم عاجز شد از رفتن            دریغا وصف او در بیت های ما میسر نیست

شگفتا! مانده‌ام باید به جز اکبر چه گفت او را            که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست

الا شاعر چه می‌جویی میان واژگان او را            فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور، نیست

علی‌های حسین بن علی مانند هم هستند            برادر را چه کس گفته است مانند برادر نیست!

همین یک بیت را یک روضه می‌خوانم؛ عبا پهن است            علی اکبر است این ارباً اربا، آه اصغر نیست

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام و شهادت حضرت علی اصغر

شاعر : اسماعیل روستائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

وقتی که باید عمر را بی‌روضه سر کرد            بهتر که از این زندگی صرف نظر کرد

جان را بگـیر اما صفـای روضه را نه            آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد


تکـلـیف ما را چـشـم ما کرده مشخـص            باید که هر جا شد بـرایت دیـده تر کرد

سرمایه ما گریه هست و سود ما اشک            این روزها بـازار ما خیـلی ضرر کرد

دیشب پیِ پـیـراهن مشکـیـش می‌گـشت            هر چه که با من کرد این عشق پدر کرد

پیراهـنـش را یافت و با گـریه می‌گـفت            شـاید چه دیـدی نـالـه‌هـای ما اثـر کـرد

بیچـاره آنکه عاشـق کـرب وبلا نیـست            بیـچـاره آنکه روزگـارش را هـدر کرد

خـیلی دلش می‌خـواست تا باشـد محـرم            آن عاشقـت خیلی غـریـبـانه سـفـر کرد

بگـذار هر که هر چه می‌خـواهد بگوید            ما را برای روضه‌ات زهـرا خـبر کرد

می‌سوزم و می‌نالـم از این داغ هر بار            در هر کجا این روضه از یادم گذر کرد:

آورد مــیـدان اصـغــرش آبـی بـنــوشـد            اما عـدو در چـلـه‌اش تـیـر سه‌پـر کـرد

قـنـداقـه را بالا گـرفت و دید چـشـمـش            که حرمله قـوصِ زِهش را بیـشتر کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه حذف شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

با یک شه شعبه کودکش را سر بریدند            چهره خضاب از خون حلقوم پسر کرد

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

مـادری بین خـیـمه غمگــین بود            سرش از شـرم رو به پائـین بود

پـیـش چــشـمـان بـانــوان حــرم            دیـده‌اش پـر شـد از نـم و شـبـنـم


بـانـویـی که دگر نـظـیـر نداشت            کودکش تشنه بود و شیر نداشت

دست خود را تکان تکان می‌داد            کودکش تشنه داشت جان می‌داد

چـه کــنــد بـا دل گـرفــتـارش؟!            داد دســت رقــیــه گـــهـــوارش

پــیـش او هــم عـلــی نـشـد آرام            زیـنـب آمـــد ولــی نـــشـــد آرام

کـودکی زیـر لب در آن مـحـفـل            گـفـت با گـریـه یــا ابــوفــاضـل

آه، از شــرم ســاقــی تــوحــیــد            پـیـکـرش بـیـن عـلـقـمـه لـرزیـد

نـاگـهــان نــور مـشـرقــیـن آمـد            پــدرش حــضـرت حـسـیـن آمـد

عــمــه گـهــواره را بـه آقــا داد            بــه دل مــــادرش تــــســـلا داد

گـفـت: او هم دلاوری شده است            تـشـنۀ جـام کـوثـری شـده اسـت

رفـت آقـا بـه سـوی آن لـشـکــر            رفـت در روبــروی آن لـشـکـر

گفت: این طفل را چه تقصیر است            دست او نه کمان نه شمشیر است

آتــشـی بــر دل فــلـک خـــورده            لـبـش از تـشـنـگی ترک خورده

نیـست کـس تا دوای او بـدهـد؟!            جــرعــه آبـی بــرای او بــدهــد

طـفــل خـود را گـرفـت بــالاتـر            عـمـر سـعـد بود و یک لـشـکـر

بـیـن شـان سـخـت ولـولـه افـتـاد            نـا گـهــان یــاد حـرمـلــه افــتــاد

گفت: برخـیز و صیـد کن در دم            با سه شعـبه تو هـر دو را با هم

قلب کون و مکان شراره گرفت            تیر را سـوی شیرخـواره گرفت

تــیــر از چــلــۀ کـمــان رد شـد            در حــرم حـال مــادرش بـد شـد

دسـت و پـا زد مـیـان آغـوشـش            ذبـح شد بچـه گـوش تا گـوشـش

سـر اصـغـر مـیـان یک دسـتـش            پـیکـرش شد از آن یک دسـتـش

روضه، مـافـوق هر تـصور شد            پـدر از خـون مـحاسـنـش پر شد

عرش را داشت شعله ور می‌کرد            مـتـحـیــر بـه او نـظـر مـی‌کـرد

این همه اظـطـراب را چه کند؟!            مانـده حالا ربـاب را چه کـنـد؟!

در عـبا گرچه طـفـل پنـهـان بود            خـونِ زیـر عـبــا نـمـایــان بــود

بیش از این بین این مسـیر نماند            پیکرش را به پشت خیمه رساند

وای از نــالــۀ مــهــیـب ربــاب            وای از غـربـت عـجـیـب ربـاب

رفت خـیمه، نه این که دل بکـند            خـواست گهـواره را تکـان بدهد

از دلـش غـصه بی گـمـان نرود            بعد از این زیـر سـایه بان نـرود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه تغییر داده شد، موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع در قرن سیزدهم برای اولین بار و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) ضمناً موضوع تیر سه شعبه نیز مستند نیست. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

طـفـل خـنـده بـه روی لـب آورد            روی دسـت پــدر تـلــظـی کـرد